ورود زنان به ورزشگاهها مقوله ای است که همزمان با پیشرفت عصر ارتباطات و توسعه فناوریهای نوین و نیز گسترش روزافزون تعاملات بینالمللی و ارتباطات اجتماعی، از مطالبات مستحدثِ که در سالهای اخیر محل بحث و اظهارنظر بسیاری از کارشناسان و مسئولان قرار گرفته است. عوامل گوناگونی دست در دست هم دادهاند تا این مسئله که بهراحتی قابلحل شدن بود، موضوع بسیاری از محافل سیاسی- اجتماعی و فکری قرار بگیرد و بهتدریج تبدیل به یک معضل گردد.
در سالهای دور بسیاری از مسئولان ارشد و مقامات کشوری، از اساس با این مسئله مخالف بودند و تلاش میکردند بهجای حل این قضیه، صورتمسئله را پاک نمایند؛ اما در سالهای اخیر فشار نهادهای بینالمللی همچون فیفا به دولت و حکومت مبنی بر به رسمیت شناختن این حق برای زنان موجب شده است تا تلاشهایی برای حل این مسئله صورت گیرد؛ ماحصل آن تلاشها تدوین برخی شیوهنامهها، تشکیل چند اتاق فکر، انتشار کتب پژوهشی فقهی- حقوقی در خصوص حضور زنان در ورزشگاهها بوده است. در این نوشتار در تلاشیم بهصورت اجمالی به استدلالها و دلایل موافقان و مخالفان این مسئله بپردازیم و دیدگاهی را که منطقی تر به نظر میرسد، برگزینیم.
نظرات، دلایل و مستندات مخالفان ورود زنان به ورزشگاهها
مخالفان با استناد به برخی منابع شرعی همچون قرآن و روایات، قائل به ممنوعیت ورود زنان به استادیومها و ورزشگاهها هستند. مستندات آنها عبارت است از:
-
قرآن
این گروه معتقدند آیات 33 و 53 سوره مبارکه احزاب، بهصراحت اعلام میکند که خروج زنان از منزل ممنوع است؛ مگر بهضرورت.
این در حالی است که آیات مذکور اختصاصاً در مورد همسران پیامبر صادرشده است؛ نه همه بانوان. از طرف دیگر این حکم متناسب با وضع اجتماعی و فرهنگی جامعه عصر پیامبر (ص) صادرشده است که آن اوضاع فکری- فرهنگی قابل قیاس با شرایط جامعه امروز نیست. از طرف دیگر باید اشاره نمود صیانت و مراقبت از بانوان امری مطلوب و پسندیده است؛ اما این امر با مقوله ممنوعیت خروج زنان از منزل، کاملاً متفاوت است.
-
روایات
این گروه برای اثبات ادعای خود، به برخی روایات که مضمون آنها نزدیک به آیات فوق است نیز اشاره میکنند. روایاتی که در آنها اشارهشده است، خروج زن از منزل جایز نیست مگر به اذن همسر یا ضرورت.
استناد به این روایات در خصوص موضوع موردبحث، در کنار ضعف سندی که دارند، دارای همان اشکالاتی است که در ذیل آیات سوره احزاب اعلام کردیم.
در کنار دو منبع فقهی مذکور، مخالفان، به دلایل دیگری نیز استناد میکنند تا بتوانند ادعای خود را اثبات نمایند: یکی از این دلایل، ممنوعیت اختلاط زنان و مردان است. این گروه معتقدند حضور زنان در ورزشگاههایی که مملو از مردان است، موجب اختلاط زنان و مردان میگردد که امری حرام است و چنین اختلاطی موجب فساد، آسیبهای اجتماعی میگردد و پیروی از فرهنگ غربی است.
این در حالی است که اولاً ممنوعیت اختلاط زنان و مردان مبنای قرآنی ندارد. از طرف دیگر فرض اختلاط، تنها ناظر به حالتی است که زنان و مردان دست در دست هم یا درهمآمیخته باشند. اسلام بههیچعنوان جداسازی و تفکیک کامل میان زنان و مردان را توصیه نکرده است؛ بلکه نظر اسلام تنها این است که این ارتباطات و اختلاطها منجر به التذاذ جنسی و یا تحریک قوای شهوانی نشود. مطالعه تاریخ اسلام نیز نشان میدهد که زنان همواره پابهپای مردان در عرصه اجتماع حضور فعال داشتند. چنین مسئلهای در کشور ایران نیز سابقه تاریخی داشته و دارد.
دلیل دیگری که مورد استناد این گروه قرار میگیرد، این است که ملاحظه بدن نیمه برهنه مردان ورزشکاران، مصداق بارز نگاه به نامحرم است. ضمن آنکه این رفتار، در تناقض باعفت زنانه قرار میگیرد و عملی منافی عفت است. به نظر میرسد این دلیل با توجه به فاصله زیاد جایگاه تماشاگران با ورزشکاران، توجیهی ندارد. از آن فاصله دور، بدن نیمه برهنه ورزشکاران وضوحی برای بیننده و تماشاگر ندارد.
آخرین مستمسک مخالفان، این است که به علت به کار بردن الفاظ نادرست یا بروز رفتارهای خشن در ورزشگاهها (توسط مردان)، حضور زنان در چنین مکانهایی صحیح نیست و این امر برخلاف روحیات حساس و لطیف زنانه است. ضمن آنکه این حضور، موجب ترویج فساد اخلاقی و ایجاد بیبندوباری میگردد. لذا ازآنجاییکه حق پخش تلویزیونی فوتبال نیز وجود دارد، بهتر است بانوان، ورزشها و مسابقات را در محیط امن خانه و از طریق تلویزیون دنبال کنند.
به نظر میرسد که این دلیل نیز برای صدور حکم ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها قانعکننده به نظر نمیرسد. چهبسا فضای متشنج ورزشگاهها بهواسطه حضور زنان، تلطیف شود و موجب شود مردان بر رفتار و گفتار خود مسلط شوند و چنین امری بهتدریج موجب سالمسازی فضای ورزشگاهها شود. ضمن آنکه نمیتوان حقوق زنان را به خاطر خلأهای فرهنگی از آنها سلب کرد. بلکه بهجای پاک کردن صورتمسئله باید تلاشهایی جهت فرهنگسازی مناسب در این زمینه صورت گیرد.
نظرات، دلایل و مستندات موافقان ورود زنان به ورزشگاهها
این گروه، برای اثبات حق طبیعی زنان در ورود به ورزشگاهها، به چند دلیل استناد میکنند که در ادامه به این دلایل اشاره خواهد شد:
-
حق آزادی
آزادی حق طبیعی و اساسی همه انسانها است. این حق گستردگی فراوانی دارد؛ به حدی که قابل تسری به سایر حوزههای حقوق انسانی ازجمله حقوق شهروندی است. بخشهایی از منشور حقوق شهروندی مصوب آذرماه سال 1395 ارتباط مستقیمی با موضوع موردبحث پیدا میکنند. مواد 89 و 103.
ماده 89 این منشور مقرر میکند: «حق همه شهروندان بهویژه زنان است که به امکانات ورزشی و آموزشی و تفریحات سالم، دسترسی داشته باشند و بتوانند با حفظ فرهنگ اسلامی- ایرانی در عرصههای ورزشی ملی و جهانی حضور یابند.«
ماده 103 نیز به مقوله حق بهرهمندی زنان از فضاهای عمومی شهر اشاره میکند. این ماده مقرر میکند: «حق همه شهروندان بهویژه زنان است که ضمن برخورداری از مشارکت و حضور در فضاها و مراکز عمومی، تشکلها و سازمانهای اجتماعی، فرهنگی و هنری مخصوص خود را تشکیل دهند.»
ازآنجاییکه حقهایی بهرهمندی از تفریحات سالم و یا حضور در محیطهای گوناگون عمومی، با هیچ مسئله کلانی همچون نظم عمومی، اخلاق حسنه یا اصل نظام در تعارض نیستند، محدود نمودن آنها جایز نیست. ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها نیز یکی از آن محدودیتهایی است که جایز به نظر نمیرسد.
-
اصل اباحه
اصل اباحه اشاره میکند هر عملی که دلیلی بر ممنوعیت آن وجود نداشته باشد، مجاز و مباح است؛ بهعبارتدیگر حرام بودن یک امر میبایست بهصراحت در شرع ذکر شود. هیچگونه نص و دلیل شرعی مبنی بر ممنوعیت یا مکروه بودن حضور زنان در ورزشگاهها وجود ندارد و همچنین هیچ متن قانونی در خصوص این نوع ممنوعیت، تصویب نشده است، لذا به نظر میرسد که حضور زنان در چنین فضاهایی فاقد اشکال شرعی- قانونی باشد.
-
اصل عدالت
عدالت همانا نهادن هر چیزی در جای اصلی خودش است. عدالت انواعی دارد همچون عدالت فردی، اجتماعی، طبیعی، توزیعی و… در این نوشتار عدالت اجتماعی مدنظر است. برقراری عدل و انصاف اجتماعی اقتضا دارد که همه شهروندان بهصورت یکسان از امکانات و تفریحات مشروع بهرهمند شوند. بهاینترتیب امید میرود که دولت مساعدت و تدابیر لازم را جهت ورود زنان به ورزشگاهها انجام دهد و زیرساختهای لازم را فراهم آورد.
-
اصول حمایتی مقرر در قانون اساسی
قوانین ایران تمامی تلاش خود را به کار بستند تا با توجه به ویژگیهای جنسیتی میان زنان و مردان و تفاوت نقشهای هر کدام از آنها، در کنار حقوق عامی که برای زنان (همانند مردان) در نظر میگیرند، حقوق ویژهای نیز ایجاد کنند که منجر به رشد و بالندگی زنان جامعه گردد.
این حقوق ویژه در اصل 21 قانون اساسی آمده اند. حق ویژهای که به موضوع بحث ارتباط پیدا میکند، در بند اول این اصل مورد اشاره قرار گرفتهاست: «ایجاد زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او و…».
ازاینرو میتوان ادعا کرد یکی از نمونه حقوق مورد مطالبه جامعه بانوان که میبایست احیاء گردد، همین حق آزادی زنان برای حضور در ورزشگاهها است. پس از بررسی مجموع دلایل ارائه شده توسط مخالفان و موافقان، میتوان به این نتیجه رسید که دلایل ارائه شده توسط گروه موافقان نسبت به گروه مخالفان، منطقیتر و معقولتر است.
به نظر میرسد با توجه به نقش انکارناپذیر بانوان در تربیت و انتقال روحیه نشاط به خانواده و جامعه، نه تنها به رسمیت شناختن حق حضور آنها در اماکن ورزشی و ورزشگاهها ناقض ارزشهای اسلام نیست؛ بلکه زمینه ساز حرکت کشور در مسیر پیشرفت و تعالی خواهد بود. ورود زنان به ورزشگاه ها به میزان بسیار زیادی فضای ناآرام ورزشگاهها را تعدیل میکند و فضایی خانوادگی و امن را در ورزشگاهها ایجاد میکند. در نتیجهی حضور زنان و سالم شدن فضای استادیومها، حضور سایر اقشار جامعه همچون کودکان، سالمندان، قشر فرهیخته و دانشگاهی و حتی طلاب و روحانیون نیز ممکن خواهد شد. زنان میتوانند به شرط التزام به موازین شرعی و قانونی (همچون رعایت حجاب، عدم انجام رفتارهای خلاف شان یک بانوی مسلمان ایرانی و…) در ورزشگاهها حضور پیدا کنند.
در این راستا لازم است دولت، از تمامی ظرفیتهای خود استفاده نماید و مقدمات نرمافزاری و سختافزاریِ حضور ایمن بانوان در ورزشگاهها را فراهم آورد. در این راستا تمامی دستگاههای فکری، فرهنگی، امنیتی، نظامی و انتظامی باید دست در دست هم بدهند تا فرهنگ و زیرساختهای لازم جهت این حضور را فراهم آورند. بدیهی است به رسمیت شناختن این حق طبیعی، فشار نهادهای بینالمللی را کم میکند و نقش موثری در ایجاد تعاملات مناسب بینالمللی ایفا خواهد کرد. موسسه حقوقی دادیستا نیز ازجمله موسسات حقوقی داخل ایران بوده که به دنبال عدالت برمبنای قانون اساسی ایران است. این موسسه در تمامی دعاوی حقوقی، کیفری، بانکی، ثبتی و… فعالیت دارد.