فوتبال یکی از بزرگترین سرگرمیهای عصر حاضر است و علاقهمندان بسیاری را در سرتاسر جهان به خود جلب نموده است؛ اما این ورزش در سالهای اخیر از حالت تفریح صرف خارج شد و تبدیل بهنوعی صنعت گشت. امروزه فوتبال موجب رشد و توسعه اقتصادی بسیاری از کشورها ازجمله انگلستان، ایتالیا، اسپانیا، آلمان، فرانسه و… شده است. برگزاری لیگهای باکیفیت و نیز باشگاهداری حرفهای در کشورهای مذکور موجب شده است تا سالانه میلیونها دلار درآمد از حق پخش تلویزیونی در فوتبال ایجاد گردد.
درآمدهای حوزه فوتبال، ناشی از مواردی همچون بلیتفروشی و حضور تماشاگران در استادیومهای خانگی، قراردادهای میلیون دلاری خریدوفروش بازیکنان، جذب اسپانسر و حامیان مالی با مبالغ سنگین، فروش لباس و محصولات مربوط به باشگاه، تبلیغات دور زمین، عرضه سهام باشگاهها در بازار بورس و… است؛ اما مهمترین منبع درآمد صنعت فوتبال که اثرات آن در افزایش درآمد کشورها و توسعه باشگاههای ورزشی، انکارناپذیر است، حق پخش در فوتبال تلویزیونی مسابقات است؛ ارزش این حق به حدی است که گفته میشود حدود 30 تا 60 درصد از درآمد سالانه (درآمد سالانه کل) کشورهای صاحب لیگهای باکیفیت فوتبال، از همین محل تأمین میشود.
حق پخش تلویزیونی فوتبال درواقع یک مجموعه و بسته کامل است که متولی و صاحب آن، امتیاز آن را به یک یا چند شبکه تلویزیونی خاص میفروشد. شبکههای مذکور مجاز خواهند بود درازای پرداخت مبلغ معینی پول یا ارائه خدمات دارای ارزش اقتصادی، رویدادها و مسابقات مربوطه را پخش کنند. عموماً شبکههای تلویزیونیِ بسیاری مشتری پر و پا قرص خریداری حق پخش تلویزیونی فوتبال مسابقات و رقابتهای فوتبال هستند؛ چراکه از طریق پخش فوتبال، مخاطبان بسیاری را به خود جذب میکنند.
جامعه آماری بالای مخاطبان، امکان انجام تبلیغات و پخش آگهیهای بازرگانی را برای آن شبکهها فراهم میآورد که موجب میشود تمامی هزینههایی که برای خرید امتیاز حق پخش تلویزیونی فوتبال انجام شد، جبران شود و حتی سودهای کلانی نصیب صاحبان شبکهها گردد.
معمولاً ارگانهای گوناگون ورزشی، همچون کنفدراسیونها، فدراسیونها یا باشگاهها، حقوق پخش تلویزیونی مسابقات تیمهای خود را در یک مراسمی به مزایده میگذارند و آن را با بالاترین مبلغ ممکن به فروش میرسانند.
فروش حق پخش تلویزیونی فوتبال
حق پخش تلویزیونی به یکی از سه طریق زیر فروخته میشود:
- حقوق پخش زنده مسابقات و رویدادهای ورزشی
- حقوق پخش غیرزنده (در این حالت مسابقات بهصورت زنده پخش نمیشوند، بلکه ساعت یا ساعاتی از برگزاری آن گذشته است. بسته به اینکه این تأخیر چقدر باشد، قیمت حق پخش فوتبال نیز متفاوت خواهد شد.)
- حقوق پخش خلاصه یا صحنههای مهم بازی
بدیهی است هر شبکهای که حقوق پخش زنده را خریداری نموده باشد، امکان پخش رویداد مربوطه را بهصورت غیرزنده دارد و یا میتواند هایلایت ها و خلاصههایی از بازی را به معرض نمایش گذارد.
شیوههای فروش حق پخش تلویزیونی فوتبال، ممکن است در کشورهای متعدد، متفاوت باشد. در برخی از کشورها همچون اسپانیا حق پخش تلویزیونی بهصورت غیرمتمرکز به فروش میرسد؛ به این صورت که هر باشگاهی بهصورت جداگانه حق پخش فوتبال مربوط به خود را میفروشد؛ اما در برخی دیگر از کشورها این حق بهصورت متمرکز فروخته میشود؛ بدین نحو که سازمان لیگ کشور مربوطه حق پخش فوتبال مربوط بهکل لیگ را یکجا به فروش میرساند و درآمد حاصله را بر اساس جدولی خاص که از پیش طراحی نموده است، بین باشگاهها توزیع مینماید.
پس از بررسی مفهوم حق پخش فوتبال و تأثیر انکارناپذیر آن در توسعه صنعت فوتبال، اینک به بررسی این حق در ایران میپردازیم. در دهههای گذشته حق پخش فوتبال، توسط صداوسیما بههیچوجه به رسمیت شناخته نمیشد. پس از چالشها و کشمکشهای فراوان میان سازمان لیگ و سازمان صداوسیما و با اعمال فشارهای بیحد نهادهایی همچون AFC، سرانجام صداوسیما در سال 1387 راضی شد تا قرارداد مربوط به خرید حق پخش فوتبال را امضا نماید.
بر اساس قرارداد مذکور، سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران متعهد شد در سال اول مبلغ 5/11 میلیارد، در سال دوم 5/13 میلیارد، در سال سوم 5/17 میلیارد و در سال چهارم مجموعاً 5/22 میلیارد تومان به سازمان لیگ ایران بپردازد؛ اما سازمان صداوسیما به تعهدات خود بهصورت کامل عمل ننمود و تنها 25 میلیارد مربوط به دو سال اول قرارداد را پرداخت کرد.
در شرایطی که بسیاری از باشگاههای لیگ ایران در سختترین شرایط مالی قرار دارند و حتی سازمان لیگ نیز درگیر مشکلات فراوان مالی است، عدم انجام تعهدات (مربوط به پرداخت حق پخش تلویزیونی فوتبال) توسط سازمان صداوسیما، وضعیت را پیچیدهتر و دشوارتر میسازد.
آمارها نشان میدهد صداوسیما سالیانه صدها میلیارد تومان از محل پخش رویدادهای فوتبالی درآمد کسب میکند؛ درحالیکه سود زیادی به باشگاهها و سازمان لیگ یا فدراسیون فوتبال نمیرساند. این وضعیت در حالی است که برای صداوسیما، ازنظر حقوقی و قانونی هیچگونه ممنوعیتی در پرداخت پول مربوط بهحق پخش فوتبال وجود ندارد، چهبسا مکلف به آن است. یکی از هشدارهایی که فیفا به فدراسیون فوتبال ایران داده است، گزارش شفاف مربوط به نحوه پرداخت عواید حاصل از فروش حق پخش فوتبال است. این هشدار به حدی جدی است که نادیده انگاشتن آن خطر تعلیق فوتبال ایران را به دنبال خواهد داشت.
برخی از قوانین ایران بهصورت غیرمستقیم بر لزوم پرداخت عواید ناشی از فروش حق پخش فوتبال و رویدادهای ورزشی، صحه میگذارند. در ادامه سعی میکنیم به برخی از آنها اشارهکنیم.
بنا بر اصول 22، 46، 47 و بند پنجم اصل 43 قانون اساسی، مالکیت اشخاص بر کسبوکار مشروعشان و نیز منافع و نتایج حاصل از آنها، مجاز و محترم شمردهشده است و هیچ شخصی (اعم از حقیقی و حقوقی) اجازه ندارد حق خویش را به نحوی اعمال کند که به دیگران ضرر و زیان برساند. بهاینترتیب مالکیت نهادهای فوتبالی (ازجمله فدراسیون، سازمان لیگ و باشگاهها) بر حقوق ناشی از رویدادهای فوتبالی و ازجمله حق پخش فوتبال، روشن و مبرهن است. اگر صداوسیما بخواهد از این امتیاز استفاده کند، میبایست بهای آن را بپردازد و این اجازه را ندارد که با بدعهدی، صاحبان حقوق مزبور را در مضیقه قرار دهد.
مادههای مربوط به اساسنامه فدراسیون فوتبال ایران
ماده 336 قانون مدنی نیز اجمالاً بهحق مذکور اشاره میکند. این ماده مقرر میکند: «هرگاه کسی برحسب امر دیگری اقدام به عملی نماید که عرفا برای آن عمل اجرتی بوده و یا آن شخص عادتاً مهیای آن عمل باشد، عامل مستحق اجرت عمل خود خواهد بود؛ مگر اینکه معلوم شود که قصد تبرع داشته است.»
همانطور که پیشازاین اشاره شد، سازمان صداوسیما بهصورت بسیار حداقلی این حق را به رسمیت شناخته است؛ بهنحویکه در سالهای اخیر درازای بهرهمندی از حق پخش فوتبال، بهای اندکی پرداخت کرده است. مبلغ پرداختی، قابلمقایسه با سودهای کلانی که صداوسیما بابت پخش رویدادها و محتوای فوتبالی به دست میآورد، نیست.
اساسنامه فدراسیون فوتبال مصوب 1399 نیز به تأسیس از مقررات فیفا، در چند ماده، بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به این حق اشاره نموده است. موادی همچون:
- ماده 53 (این ماده در مورد کمیته بازاریابی و تلویزیون است که صلاحیت کمیته مزبور را شامل مشاوره به هیئترئیسه فدراسیون فوتبال درزمینهٔ تنظیم و اجرای قراردادهای بازاریابی و تلویزیونی میداند. یکی از این قراردادهای تلویزیونی، قرارداد مربوط بهحق پخش است)
- ماده 71 (این ماده به درآمدهای فدراسیون فوتبال اشاره میکند. بند (ب) این ماده به درآمدهای ناشی از بازاریابی و واگذاری حقوق متعلق به فدراسیون فوتبال (مثل حق پخش) اشاره میکند)
- ماده 80 (این ماده در مورد حقوق متعلق به فدراسیون فوتبال است. یکی از حقوقی که در این ماده برشمردهشده است، حق ضبط رادیویی و سمعی و بصری فدراسیون فوتبال و حق پخش فوتبال و بازتولید محتوای فوتبالی است).
همچنین ماده 42 آییننامه برگزاری مسابقات لیگ برتر و دسته اول فوتبال ایران مصوب سال 98 نیز بهصورت مختصر بهحق پخش فوتبال اشاره نموده و مقررات مربوط به تقسیم عواید آن را تابع دستورالعملهای مالی هیئترئیسه سازمان لیگ و هیئترئیسه فدراسیون فوتبال دانستهاند.
علت اصلی این خلأها و مشکلات آن است که یک رژیم جامع حقوقی، ورزشی و رسانهای وجود ندارد. ازیکطرف مجلس بهعنوان یک نهاد قانونگذار هیچگونه تلاشی برای تعریف حق پخش فوتبال محتوای ورزشی و تعیین تکلیف آن نکرده است. از طرف دیگر دولت و در رأس آنها وزارت ورزش بهعنوان متولی اصلی ورزش فوتبال، در این قضیه سهلانگاری کرده است. هیچکدام وزرای تاریخ ورزش ایران تلاش مؤثری در راستای حل معضل حق پخش تلویزیونی فوتبال ننمودند. علاوه بر دو رکن مذکور، مسئولان فدراسیون فوتبال در سالهای گذشته هشدارهای نهادهایی همچون AFC و FIFA را جدی نپنداشتند و اقدام قابلتوجهی برای حل آن ننمودند. حتی مدیرانی که در سالهای متمادی متولی باشگاههای ورزشی (بالأخص دو باشگاه پرطرفدار استقلال و پرسپولیس) بودند، این حق را که قطعاً یکی از بزرگترین راههای درآمدی آنهاست، آنچنانکه شایسته و بایسته بود، پیگیری ننمودند. در کنار همه اینها رسانهها درزمینهٔ روشنگری و مطالبه گری این حق، کمکاری کردند. مجموع عوامل پیشگفته، دستبهدست هم دادند تا در تمام این سالها مسئله حق پخش فوتبال، حل نشود و عرصه کشمکش و اختلافات و دعاوی حوزه فوتبال و مسئولان صداوسیما گردد.
دولتمردان و تصمیم گیران بدانند که بیتوجهی به کارشکنیهای صورت گرفته توسط صداوسیما، بهنوعی نقض سیاستهای کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی است. درست است که در قانون اجرای سیاستهای اصل چهل و چهارم قانون اساسی، حق پخش فوتبال رویدادهای ورزشی بهصورت انحصاری به سازمان صداوسیما واگذارشده است، اما در همان قانون هم سوءاستفاده سازمان صداوسیما از وضعیت مسلط اقتصادی و انحصارِ ایجادشده، ممنوع اعلام شد.
سوءاستفادههای صداوسیما از انحصاری که وجود دارد موجب شده است امکان سودآوری و برقراری عدالت اجتماعی در ورزش کاهش یابد، صنعت فوتبال تقریباً از یکسوم از درآمدهای بالقوه خود محروم گردد، ادامه حیات بسیاری از باشگاههای فوتبال ایران به خطر بیفتد؛ چراکه میزان هزینههای انباشته آنها بیشتر از درآمدهای آن میشود و به جهت زیانده شدن فوتبال تا میزان زیادی انگیزهبخش خصوصی برای سرمایهگذاری در فوتبال کاسته شود. همچنین در درازمدت امکان رقابت عادلانه میان تیمهای ایرانی و تیمهای خارجی از بین میرود.
تقریباً تمامی تیمهای دنیا با تکیهبر حق پخش تلویزیونی فوتبال به پیشرفتهای فراوانی رسیدند، درحالیکه تیمهای ایرانی هرروز بدهکارتر از روز قبل میشوند. چنین رقابتهای نابرابری را میتوان در مسابقاتی همچون لیگ قهرمانان آسیا مشاهده نمود. از یک سو تیمهای ایرانی که غالباً به دلیل بدهکاری، از خرید بازیکنان باکیفیت بومی و خارجی محروماند و از سوی دیگر تیمهای خارجی که کاملاً خود را مجهز به بازیکنان شاخص بینالمللی کردند.
بهاینترتیب میبایست به راهکارهایی اندیشید تا هرچه سریعتر مسئله حق پخش تلویزیونی فوتبال حل گردد. یکی از این راهکارها تشکیل اتحادیههای قوی و فعال صنفی باشگاههای فوتبال است. مشابه آنچه در فوتبال اروپا رایج است. غالباً این اتحادیهها یکی از پایههای توسعه صنعت فوتبال در هر کشوری هستند و هدف از تشکیل آنها پیگیری تمامی حقوق اعضای آن است. بهاینترتیب تشکیل چنین اتحادیههایی میتواند برای پیگیری حقوق مختلف اعضای فوتبال ازجمله حق پخش فوتبال، مفید و مؤثر باشد یا میتوان کمیتههای چانهزنی را ایجاد کرد تا با صداوسیما وارد مذاکره و رایزنی شوند و از این طریق حقوق مربوط به نهادهای فوتبالی را تا بالاترین حد ممکن محقق نمایند.
همچنین مقامات و مسئولان تصمیمگیرنده میبایست بهتدریج تلاش کنند و با تدوین قوانین مختلف، ساختار فوتبال را به سمت حرفهای شدن ببرند تا درنتیجه آن، مسائل گوناگونی همچون حق پخش فوتبال، بهخودیخود حل شوند. مواردی همچون ثبت برند و ثبت باشگاهها بهعنوان بنگاههای اقتصادی– تجاری، خصوصیسازی تدریجی باشگاهها و سازمان صداوسیما، از رهگذر تدوین قوانین جدید و بهروز شده، امکانپذیر خواهند بود. راهکارهای تخصصی دیگری نیز وجود دارند که ذکر همه آن موارد از حوصله بحث خارج است.
بدیهی است که با توجه بهتمامی راهکارهای فوق و تدوین الگوهای فروش حق پخش تلویزیونی فوتبال، از ورشکستگی باشگاههای فوتبال جلوگیری میشود، درآمدهای پایدار ایجاد میگردد و درنهایت صنعت فوتبال ایران به پیشرفتهای چشمگیری دست خواهد یافت.